:: همفکری با دکتر علی شریعتی ::
سه شنبه 24 تير 1393برچسب:رنج,بد,دنیا,دوست,دوست داری,علی شریعتی, :: 2:34 :: نويسنده : ..::: مجید :::..
دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است … علی شریعتی
این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند! بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ، بــیدل ، بـیریخت، بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام ،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ، بــیخود،بــیداد ، بــیروح ، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان بــیتو بــیتو بــیتو…… حسین پناهی
مگه اشک چقدر وزن داره…؟ که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم… حسین پناهی
ماندن به پای کسی که دوستش داری قشنگ ترین اسارت زندگی است ! می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند … حسین پناهی
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
درختان می گویند بهار پرندگان می گویند ، لانه سنگ ها می گویند صبر و خاک ها می گویند مصاحب و انسان ها می گویند «خوشبختی» امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ، ما نه درختیم و نه خاک . پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : ..::: مجید :::..
عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند.
سه شنبه 17 تير 1393برچسب:اسماعیل,آبرویت؟,ومبیلت؟,معشوقت؟,خانوادهات؟وحانیتت؟,لباست؟, :: 1:33 :: نويسنده : ..::: مجید :::..
و اکنون در منایی: ابراهیمی، و اسماعیلات را به قربانگاه آوردهای؛
اسماعیل تو کیست؟
چیست؟
مقامت؟
آبرویت؟ موقعیت، شغلت؟ پولت؟ خانهات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ معشوقت؟ خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیات؟ زیباییات؟ ...
من چه میدانم. این را تو خود میدانی، تو خود آن را، او را، هر چه هست و هر که هست، باید به منی آوری و برای قربانی، انتخاب کنی؛
من فقط میتوانم نشانیهایش را به تو بدهم:
آنچه تو را در راه ایمان، ضعیف میکند، آنچه تو را در رفتن، به ماندن میخواند؛
آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید میافکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگیاش نمیگذارد تا پیام را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به فرار میخواند، آنچه تو را به توجیه و تأویلهای مصلحتجویانه میکشاند و عشق به او کور و کرت میکند؛ ابراهیمی و ضعف اسماعیلیات تو را بازیچه ابلیس میسازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگیات تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش از بلندی فرود میآیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیموارت را از دست میدهی؛
او اسماعیل تو است، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، یا یک حالت، یک وضع و حتی یک نقطه ضعف!
اسماعیلِ ابراهیم، پسرش بود!
علی شریعتی، حج، م.آ. 6، صص 145-146
سال 1333
تشکر از سایت http://drshariati.org
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:زندگی دوباره,کشیش ها,پاسبان ها,زن ها,آئینه,زبانم,روزگار, :: 17:12 :: نويسنده : ..::: مجید :::..
من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم کودکان را دوست دارم ولی از آئینه می ترسم سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم من می ترسم پس هستم این چنین می گذرد روز و روزگار من من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم (حسین پناهی)
تشکر از وبلاگ http://raheiman.blogfa.com خدایا بر اراده،دانش،عصیان،بی نیازی،حیرت، لطافت روح،شهامت و تنهایی ام بیفزای! علی شریعتی
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد |
موضوعات آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند ::همفکری با دکتر علی شریعتی:: و آدرس : tanha-m.glxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. |
|||
|